من اگه خدا بودم
من اگه خدا بودم وقتي شيطان در برابر انسان سجده نکرد خشتکش رو در مياوردم و از بارگاه بيرونش ميکردم !
چه معني داره شيطان به حرف خدا گوش نکنه !
وقتي ميخواستم پيغمبر براي خلق تعيين کنم از پيغمبر نفرش رو از زنان منسوب ميکردم تا عدالت رعايت بشه !
کمي سليقه به خرج ميدادم و بجاي اينکه خونه خودم رو در صحراي خشک و بي اب و علف عربستان بنا کنم در سواحل جزاير هاوايي يه خونه شيک و مدرن بنا ميکردم با سوييت هاي مجهز و مجاني براي زواري که براي زيارت ميومدن !
هيچوقت خونه خودم رو در انحصار مسلمون ها قرار نمي دادم و همه حق داشتن بيان خونه ام …
حتي بي خدا ها ! قدمشون سر چشم ! زوار بجاي اينکه تو صحراي عرفه بدو بدو کنن کنار ساحل بدو بدو کنن حالشو ببرن و بجاي لباس احرام هم مايوي دوتيکه بپوشن !
يه مشت از اين حوري ها و قلمان رو هم مامور ميکردم به حجاج سرويس بدن و پذيرايي کنن تا زيارت بهشون بهتر بچسبه !
اصلا نميذاشتم ادما صبح و ظهر و شب هي نماز بخونن و سجده کنن و حرفاي تکراري بزنن! کمبود که ندارم هي بخوام طفلکي ها رو اذيت کنم که !
همه مسجد ها رو هم جمع ميکردم به جاش کافي شاپ و کتابخونه و سينما درست ميکردم !
يه چند تاش رو هم قهوه خونه سنتي درست ميکردم که محسن نامجو توش سه تار بزنه بخونه!
هر کسي هم که من رو صدا ميزد و ميگفت اِي خدا زود بهش ميگفتم جانم …عزيز دلم …نه اينکه محل سگ هم نذارم! بنده افريدم بايد سرويس بدم ديگه … گوسفند که نيستن ول کنم تو بيابون !
قشري به نام روحانيت رو اصلا خلق نميکردم !به بنده هام همه يه جو عقل ميدادم تا بتونن بد رو از خوب تشخيص بدن و نيازي به فتوا و اين مزخرفات نباشه !
عزراييل رو هم ميفرستادم اونجا که عرب ني انداخت بره غاز بچرونه ! به جاي عزراييل يه حوري خوش هيکل سفيد و بلوري ميفرستادم تا جون مرد ها رو بگيره و يک جوان رعناي خوش هيکل رو هم ميفرستادم تا جون خانمها رو بگيره ! (اينجوري ديگه نه تنها کسي از مرگ نميترسيد بلکه اين پيرزن پيرمردها هي از خدا مرگ ميخواستن نصفه شبي) !
جون بچه ها رو هم اصلا نميگرفتم ! اصلا اجازه نميدادم انسان ناقص و معلول به دنيا بياد … ريشه جنگ رو هم خشک ميکردم بجاش عشق و عطوفت و مهربوني ميکاشتم !
سعي ميکردم حضورم اينقدر در زندگي مردم ملموس باشه که ديگه هيچ کس نگه خداي چي ! کشک چي ! ….. خدا کيلو چند ؟ ….. کدوم خدا ؟
اخ که اگه خدا بودم يه بهشت توي يکي از سياره ها خلق ميکردم اخرين مدل ! نه اينجوري که توي جوب هاش (جوي هاش) شير و عسل بياد! شير و عسلي که توي جوب (جوي) باشه به درد همون اعراب هزار و چهار صد سال پيش ميخوره! اونايي که بنده صالح بودن ميفرستادم توي اين بهشت و اونايي هم که خطا کار بودن و بنده هاي درست درموني نبودن بجاي جهنم ميفرستادم توي ايران زندگي کنن قدر عافيت رو بدونن !
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment
ارسال نظر شما تبدیل گر حروف لاتین به متن فارسی