Thursday 20 August 2009
آرش صبحی
نامه خامنه ای – هاشمی رفسنجانی و... به امیرعباس هویدا 45 سال قبل
آقای خامنه ای که 45 سال پیش بعنوان روحانی یا روضه خوانی بی نام ونشان ازجمله امضاء کنندگان ذیل این سند هستند، وامروز بعنوان ولایت مطلقه فقیه با کارنامه ای سیاه ومملوازجرم وجنایت وکشتار وشکنجه بعنوان فردی مطلق العنان برسرنوشت هفتاد میلیون ایرانی حکم میراند گویا ازیاد برده اند که 45 سال پیش به مرحوم هویدا بعنوان نخست وزیر وقت چه نوشته وازچه مواردی انتقاد کرده اند!!
اگر برای اثبات ومقایسه هر رویداد ورخداد تاریخی سند و مدرک تاریخی یک ضرورت است. اگر منطق برآنست که هرگفتار، عملکرد و کرداری با اقوال واسناد تاریخی اعتبار می یابد. اگرقرار باشد که رخدادهای پیشین جامعه در هر زمینه ای با تکیه براسناد و مدارک مستدل و انکار ناپذیر تاریخی مورد تفحص و تفرس قرار بگیرد، و با همین مبنا و معیار اندازه گیری و سنجش و تقریر شود، و چنین نظریه ای مصداق تمام و کمال برای بررسی مجموعه رخدادها قراربگیرد، بدیهی ست که متن ذیل بعنوان یک سند زنده و گویا و غیرقابل انکار که ذیل آنرا بسیاری ازسران حکومت کنونی امضاء نموده و طی آن زبان به گله و شکایت از حکومت وقت گشوده اند، ضمن اینکه میتواند یک سند با ارزش تلقی شود، در عین حال میتواند گویا ترین سند محکومیت حکومتی باشد که طی سه دهه گذشته از هیچ ظلم و جور و جنایت و خیانت و خباثتی دریغ ننموده است.
به قضاوت همین سند در آنزمان که فریاد آقایان از اقداماتی چون تفتیش عقاید، سانسور، و به گفته خودشان اقتصادیات و هزینه کمرشکن زندگی و... بهوا برخاسته بوده، نه چنین بوده که جوانان ما را در زندانها مورد تجاوز قرار بدهند و بعد از چندی به وقیحانه ترین شکل ممکن جسدشان را تحویل خانوادها شان بدهند، آنهم با این شرط و شروط که حتی برای عزیزان درخون غلطیده خود مراسم سوگواری هم برگزار ننمایند! کجا چنین بوده است که زنان ما را بخاطر بیرون بودن یکی – دو تار مو، یا تنگ و کوتاه بودن لباس اجباری (( مانتو)) به غل و زنجیر بکشند! زنان آزاد بودند که هرنوع میخواهند بپوشند. آزاد بودند تا در فعالیتهای اجتماعی فعالانه شرکت نمایند.
این آزادیها تا آنجا چشمگیر بود که آقای خمینی در همین راستا یعنی شرکت زنان درانتخابات و فعالیتهای اجتماعی و هنری و غیرو بلوائی را براه انداختند که جزء بجزء آن در تاریخ ثبت و ضبط است. چنین نبود که بدلیل حاکم بودن فقرمالی وشکاف عمیق طبقاتی دخترکان ما بعنوان کالای عیش وعشرت به سرزمین های امیرنشین آنسوی خلیج فارس روانه شوند وکثیری دیگر بدلیل همین فقرگسترده تن به خودفروشی بدهند. چنین نبودکه حکومت برای کسی تعیین تکلیف کند که چه بپوشد – چه بخورد – کجا برود – وچگونه حرف بزند وچه بنویسد و... که همانند سه دهه گذشته به تیریش قبای آقایان برنخورد تابه اتهام اقدام علیه امنیت ملی که همان امنیت حکومت است به سلولهای انفرادی برده شوند وازآنها افرادی چون ابطحی وعطریانفر و... ساخته وپرداخته شوند.
اگردرآن ایام ودرآن دورانی که این نامه نگارش شده سیاسیون عمدتا" وابسته به چپ لزوما" وقطعا" ازآزادیهای سیاسی آنهم بدلائلی که قابل بحث است، برخوردار نبودند، اما درمقابل تمامی آزادیهای فردی – اجتماعی – اقتصادی – ودریک کلام آزادیهای مدنی درمملکت وجود داشت، وبا اینکه شورش وغائله 15 خرداد 42 تازه خاموش شده بود نظام وقت با شدت مشغول سازندگی وشالوده ریزیهای اساسی برای آینده مملکت بود، درچنین شرایطی بدیهیست که کاستی هائی هم میتوانسته وجود داشته باشد، اما قضایا تا آنجا حاد نبود که نیازمند شورذش 57 واین ویرانگری ملی بوده باشد.
هرگزهیولائی تحت عنوان ولایت مطلقه فقیه واژدهای 100 سری بنام اصل 110 قانون اساسی با آن اختیارات بی حد وحصر، وفارغ ازهرگونه پاسخگوئی، حتی درحوزه سلطنت، آنطورکه امروزوطی سه دهه گذشته جریان داشته، نه اینکه وجود نداشت، بلکه بدلائل بسیاروخردمندی وروشن بینی رهبران وروشن بینان مملکت نمیتوانست وجود داشته باشد. متون تاریخی هست ومیتواند دراختیارهرایرانی باشرفی قراربگیرد. ضمن اینکه تاریخ هرگزنمیتواند دروغ بگوید.
آقای خامنه ای که 45 سال پیش بعنوان روحانی یا روضه خوانی بی نام ونشان ازجمله امضاء کنندگان ذیل این سند هستند، وامروز بعنوان ولایت مطلقه فقیه با کارنامه ای سیاه ومملوازجرم وجنایت وکشتار وشکنجه بعنوان فردی مطلق العنان برسرنوشت هفتاد میلیون ایرانی حکم میراند گویا ازیاد برده اند که 45 سال پیش به مرحوم هویدا بعنوان نخست وزیر وقت چه نوشته وازچه مواردی انتقاد کرده اند!!
این احتمال وجود دارد که هرانسانی سهوا" یا تعمدا" گذشته راازیاد ببرد که آقای خامنه ای وهاشمی رفسنجانی و... هم نمیتوانند مستثنی ازاین قاعده کلی باشند، اما حال که این سند زنده وگویا جلوی چشمان رهبرمعظم ودیگران قرارمیگیرد چه پاسخی خواهند داشت؟؟؟ ازآنچه که 45سال پیش گله مند بودید ودرگفتارهای منبری هرذره را چون کوه برسرحکومت وقت فرود میاوردید، امروز چه پاسخی دارید که بمحضرملت ایران ارائه کنید، بجز کشت وکشتار وزندان وشکنجه واعدام ودرهم شکستن شخصیت افرادی که روزگاری خدمتگذار شا ونظام خونریزتان بوده اند؟
سی سا ل است که حکومت منفورتان با همه امکانات موجود که شا ید یک بیستم آنها درآنزمان وجود خارجی نداشت واگرهم بود بسیار نازل واندک، (( منجمله درآمد حاصل ازفروش نفت ومنابع عظیم گاز وغیرو)) بجزاینکه تسمه از گرده مردم کشیده اید، براستی چه تاجی برسر این ملک وملت زده اید؟؟ هرآینه هم که مردم لب به اعتراض گشوده اند، با بیرحمانه ترین شکل ممکن به مقابله باآن پرداخته وحتی از ریختن خون جوانان وتجاوزجنسی وانواع شکنجه های فیزیکی، وفشارهای خرد کننده روحی وروانی وجسمی بر دختروپسر، زن ومرد، پیروجوان رویگردان نبوده اید.
بیش ازاین نیازی به گفتن نیست. سند ذیل را که مدرکی زنده وگویاست، وازکتاب خاطرات علی اکیر هاشمی رفسنجانی یارغاردیروز، ودشمن خونین امروز که حالا دیگرهمه میدانند چشم دیدن یکدیگررا ندارید، استخراج شده را با دقت وسعه صدرنگاه کنید، مطالب آنرا بخوانید شاید با مشاهده کلمات این سند دریابید که اگرآنروزمخاطب جنابعالی ودیگرامضاء کنندگان فردی بنام امیرعباس هویدا بوده وهرآنچه دل تنگتان خواسته گفته ونوشته وامضاء کرده اید، امروز خود مخاطب 70 میلیون ایرانی بستوه آمده هستید که دراثرتعدی وتجاوز به حقوق حقه آنان بجزدروغ وسرکوب هیچ پاسخی ندارید که به آنها ارائه نمائید. وبهمین دلیل درچنان باتلاقی گرفتار آمده اید که بجزمرگ محتوم وپیوستن به گورستان ابدی تاریخ هیچ راه و چا ره ای برایتان متصورنیست.
آقای خامنه ای برای لحظه ای هم که شده پنجره فولادی قصرشیشه ای خودرا بگشائید ونگاهی به بیرون بیندازید تا دریابید که غریو فریاد وشعارهای کوبنده مردم چه چیزی را هدف گرفته. مطمئن باشید که این فریادها تا تحقق تام وتمام خواستهای اساسی مردم خشمگین وعصیان زده خاموش شدنی نخواهد بود. آگاه باشید تا زمانیکه خون ندا وسهراب واشکان وروح الامینی،، اخترزند وسعید عباسی ومحمدحسین اکبری ومصطفی عننیان وداود صدری و طوفانی پور و افتخاری وعلیرضا توسلی 12 ساله وآرمان استخریان 15ساله ودیگرجانباختگان راه آزادی که هنوز جسد بسیاری شان دردستان پلید گزمه های خون آشام شما درگروگان قراردارد در جوشش وغلیان است، مردم بپا خاسته ایران ازپای نخواهند نشست.
نامه سرگشاده جمعی از حجج اسلام
و فضلای حوزه علمیه قم به آقای هویدا
رونوشت به دیوان عالی کشور
بسم الله ارحمن الرحیم 43 /11/29
جناب آقای نخست وزیر
متاسفانه در سالهای اخیر اقداماتی بر خلاف قوانین اسلام و قانون اساسی در این کشور مذهبی انجام یافته که موجبات ناراحتی عموم طبقات را فراهم آورده و فاصله عمیقی بین ملت و هیئت حاکمه ایجاد کرده است، ملت و هیئت که باید متفقا در پیشرفت و عظمت دین و تعالی کشور بکوشند و با اعتماد و حسن اطمینان به یکدیگر در زمینه واحدی فعالیت کنند. با کمال تاسف هر دولتی که روی کار آمد، به جای آنکه به این اختلاف خاتمه دهد، آنرا شدیدتر و احساسات ملت را علیه هیئت حاکمه برافروختهتر نموده است.
ما نمیدانیم متصدیان امور چه فکری می کنند و در نظر دارند این مملکت را به کجا بکشانند. آیا در این مملکت به اصطلاح دینی و مشروطه، مردم حق هیچ گونه اظهار نظر در سرنوشت خود باید نداشته باشند؟ خفقان، محدودیت، سانسور، تفتیش عقاید از يکطرف، شکست اقتصادیات و تصاعد هزینه کمرشکن زندگی از طرف دیگر ملت را از پای درآورده و اگر کسی از وضع موجود اظهار نارضایتی کند سیاهچال زندان و سپس حکم دادستانی ارتش زندگی تیره اورا تیره تر مینماید. آخر در کدام گوشه جهان تا این حد فشار، اختناق، حبس، زجر، شکنجه و ترور افکار بر مردم حکومت می کند؟ در کدام کشور مراجع و زعمای دینی، سخنگویان مذهبی، روشنفکران، اساتید دانشگاه، تجار و اصناف، بالاخره طبقات متفکر و فعال کشور حق اظهارنظر در شئون اجتماعی خود را ندارند؟ در جهان امروز کجا معمول است عدهای مطلق العنان حاکم مطلق بر جان و مال و ناموس مردم باشند و کسی حق فریاد و تظلم نداشته باشد؟
آقای هویدا! شما یک سری به زندانها بزنید و بپرسید این اصناف مختلف زندانی : علما، وعاظ، اساتید دانشگاه، دانشجویان، تجار و اصناف به چه جرمی مدتها در زندان به سر میبرند؟ آیا جز دفاع از حریم قرآن و عظمت کشور و تظلم از خفقان و دیکتاتوری جرمی داشتهاند؟ آیا اگر کسی گفت نباید اسلام و قرآن مورد تهاجم واقع شود، کشور در چنگ بیگانگان افتد، ثروتهای سرشار مملکت به یغما رود، اختناق و فشار بر مردم حکومت کند، دولتها در تامین خواستههای مردم باید کوشش نمایند، و بالاخره اگر کسی خواست با استفاده از حق قانونی خود در شئون کشورش اظهار نظر نماید، باید در سیه چال زندان زندگی کند و با محرومیت های همه جانبه دست به گریبان باشد؟ ما برای حفظ مصالح عالیه اسلام و کشور عزیز جدا میخواهیم به منظور پایان دادن به وضع خطرناک موجود و رفع اختناق و رفاه حال عامه مردم فکری کنید و به خواسته های مردم ترتیب اثر بدهید ....
این نامه امضای 56 تن از علما و فضلای حوزه علمیه قم را ذیل خود دارد که فقط به لحاظ توجه و شرایط کنونی نام برخی از آنها عبارت است از:
سید علی خامنه ای – حسینعلی منتظری – اکبر هاشمی – ابراهیم امینی – محمدعلی گرامی – ابوالقاسم خزعلی – سید هادی خسروشاهی – سید ابوالفضل میرمحمدی - احمد جنتی – محمد یزدی – سیدموسی شبیری زنجانی – عبدالله جوادی – محمدتقی مصباح یزدی – حسین نوری – حسین شب زنده دار
(اصل سند در کتاب کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه صفحات 55 الی 57 به نقل از اسناد ساواک )
منبع: ایران پرس نیوز
No comments:
Post a Comment
ارسال نظر شما تبدیل گر حروف لاتین به متن فارسی